مدارسلغتنامه دهخدامدارس . [ م َ رِ ] (ع اِ) جاهای درس گفتن . (غیاث اللغات ). ج ِ مدرسه . رجوع به مدرسه شود : و اضعاف آن بر عمارت مساجد و معابد و اربطه و مدارس ... صرف کرده است . (المعجم ).
مدارسلغتنامه دهخدامدارس . [ م ُ رِ ] (اِخ ) نام شخصی است که رسولی پیش عذرا فرستاد وعذرا چشم رسول او را به انگشت کند. (برهان قاطع).
مدارسلغتنامه دهخدامدارس . [م ُ رِ ] (ع ص ) مذاکر. مُقاری ٔ. (اقرب الموارد). درس گوینده و سبق گوینده و باهم مذاکره ٔ درس نماینده . (ناظم الاطباء). که کتاب خواند و درس بدهد. (از متن اللغة). || مرد بدفعل آلوده به گناه . (منتهی الارب ). متلطخ در ذنوب . (از متن اللغة). که در گناه آویزد و خود را به
مدارستلغتنامه دهخدامدارست .[ م ُ رَ س َ ] (ع مص ) مدارسة. خواندن . قرائت چیزی : می خواستم که این مکتوب نهان ، و خاطر اشرف را از مدارست این فضایح و ممارست این قبایح معاف دارم . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 69). رجوع به مدارسة شود.
مدارسةلغتنامه دهخدامدارسة. [ م ُ رَ س َ ] (ع مص ) چیزی با کسی درس کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). سبق گفتن و درس کتاب کردن . (منتهی الارب ). کتاب را تدریس کردن . دراس . (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). || با هم مذاکره کردن . (از منتهی الارب ). مذاکره کردن با اهل علم . || کتاب خواندن و قر
امتیاز مدارسیلغتنامه دهخداامتیاز مدارسی . [ اِ زِ م َ رِ ] (اِخ ) میر محسن . از شاعران فارسی گوی هندوستان است . صاحب تذکره ٔ صبح گلشن او را با صفات سنجیده مقال و موزون انفاس یاد کرده است . از اشعار اوست :از عدم رنگین کفن گردیده می آید برون غنچه می دارد مگر در سینه پیکان ترا.وی به سال <span
علی مدارسیلغتنامه دهخداعلی مدارسی . [ ع َ ی ِ م َ رِ ] (اِخ ) ابن جمال الدین بن محمد ابراهیم بن شمس الدین بن مجدالمعالی قوام الدین مرعشی مدارسی . رجوع به علی مرعشی شود.
مدارستلغتنامه دهخدامدارست .[ م ُ رَ س َ ] (ع مص ) مدارسة. خواندن . قرائت چیزی : می خواستم که این مکتوب نهان ، و خاطر اشرف را از مدارست این فضایح و ممارست این قبایح معاف دارم . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 69). رجوع به مدارسة شود.
مدارسةلغتنامه دهخدامدارسة. [ م ُ رَ س َ ] (ع مص ) چیزی با کسی درس کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). سبق گفتن و درس کتاب کردن . (منتهی الارب ). کتاب را تدریس کردن . دراس . (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). || با هم مذاکره کردن . (از منتهی الارب ). مذاکره کردن با اهل علم . || کتاب خواندن و قر
درةالمدارسلغتنامه دهخدادرةالمدارس . [ دُرْ رَ تُل ْ م َ رِ ] (اِخ ) (مدرسه ...) از نخستین مدارس ملی دخترانه ٔ تهران که پیش از سال 1300 هَ . ش . به مدیریت شمس النهار مهدوی دختر درةالمعالی افتتاح شد. در 1305 هَ . ش . که شمس النهار ام