مراحللغتنامه دهخدامراحل . [ م َ ح ِ ] (ع اِ) ج ِ مَرْحَلة. (منتهی الارب ). منازل . رجوع به مرحله شود : بغراخان در بعضی از آن مراحل جان تسلیم کرد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 90). در طی آن مراحل و منازل به مضیقی رسیدند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص
مراحل گزینلغتنامه دهخدامراحل گزین . [ م َ ح ِ گ ُ ] (نف مرکب ) کنایه از دائم السفرو کثیرالسفر که از منزلی به منزلی رود : صیدگری بود عجب تیزبین بادیه پیمای و مراحل گزین .نظامی .
مراحللغتنامه دهخدامراحل . [ م َ ح ِ ] (ع اِ) ج ِ مَرْحَلة. (منتهی الارب ). منازل . رجوع به مرحله شود : بغراخان در بعضی از آن مراحل جان تسلیم کرد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 90). در طی آن مراحل و منازل به مضیقی رسیدند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص
مراحللغتنامه دهخدامراحل . [ م َ ح ِ ] (ع اِ) ج ِ مَرْحَلة. (منتهی الارب ). منازل . رجوع به مرحله شود : بغراخان در بعضی از آن مراحل جان تسلیم کرد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 90). در طی آن مراحل و منازل به مضیقی رسیدند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص