لغتنامه دهخدا
مردارخوار. [ م ُ خوا / خا ] (نف مرکب ، اِ مرکب ) رخمه . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). عقاب . (زمخشری ). ام جوان . (منتهی الارب ). کرکس و زاغ و مانند آن . (آنندراج ). انوق . جیفه خور. لش خور. (یادداشت مرحوم دهخدا). مرغی که مردار می خورد. کرکس . نسر. (