۱. [مقابلِ زنده] انسان یا حیوان که بیجان شده باشد؛ درگذشته؛ بیجان.
۲. (قید) [عامیانه، مجاز] بیحس و حرکت.
۳. (صفت) [مجاز] نابودشده.
۴. [قدیمی، مجاز] بسیارشیفته؛ عاشق.
۵. (صفت) [قدیمی، مجاز] خاموششده.
۶. (صفت) [قدیمی، مجاز] خشک؛ لمیزرع.
۱. بیجان، درگذشته، متوفا، مرحوم، میت ≠ حی، زنده
۲. خاموش، ساکت
۳. بیروح
۴. بیحس، بیحرکت
۵. قدیمی
۶. ازیادرفته، فراموششده
۷. آبدیده
۸. تیره، کدر، تار
۹. ازبینرفته، نابودشده، تباهشده
۱۰. بایر، ناکشته
۱۱. خشک، خشکیده