مرسلونلغتنامه دهخدامرسلون . [ م ُ س َ ] (ع ص ،اِ) ج ِ مرسَل در حالت رفع (در فارسی رعایت این قاعده نشود). فرستادگان . فرستاده شدگان . ارسال شدگان : قال فما خطبکم أیها المرسلون . (قرآن 57/15 و 31/51)؛ گفت
مرسلونلغتنامه دهخدامرسلون . [ م ُ س ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مرسِل در حالت رفعی (در فارسی رعایت این قاعده نمی شود). فرستندگان . ارسال کنندگان . مرسلین : انا مرسلوا الناقة فتنة لهم فارتقبهم و اصطبر. (قرآن 27/54)؛ ما فرستنده ٔ ناقه هستیم تا ایشا
مرسلینلغتنامه دهخدامرسلین . [ م ُ س َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مرسَل در حالت نصبی و جری (در فارسی رعایت این قاعده نشود). فرستاده شدگان . ارسال شدگان . فرستادگان . گسیل داشتگان : مدرس شد عباد مخلصین راسبق داد از حقیقت مرسلین را. عطار (اسرارنامه ).</p
مرسلینلغتنامه دهخدامرسلین . [ م ُ س ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مرسِل در حالت نصبی و جری (در فارسی این قاعده رعایت نشود). مرسلون . فرستندگان . ارسال دارندگان .
مُرْسِلُواْفرهنگ واژگان قرآنفرستنده ها (در اصل مرسِلون بوده که چون مضاف واقع شده نون آن حذف گردیده است )
مرسلینلغتنامه دهخدامرسلین . [ م ُ س ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مرسِل در حالت نصبی و جری (در فارسی این قاعده رعایت نشود). مرسلون . فرستندگان . ارسال دارندگان .
مرسللغتنامه دهخدامرسل . [ م ُ س َ ] (ع ص ) اسم مفعول است از مصدر ارسال .فرستاده . (منتهی الارب ). فرستاده شده . (غیاث ) (آنندراج ). ارسال شده . رسول . (از اقرب الموارد) : این فرستادن مرا پیش تو میرهست برهانی که شد مرسل خبیر. مولوی .<br