لغتنامه دهخدا
مرق . [ م َ رَ ] (ع اِ) شوربا، و مرقة اخص است از آن . (منتهی الارب ). خوردی . (دهار). || آب که از گوشت خارج گردد. (از اقرب الموارد). سس . آب که در غذاهای گوشت دار کنند. (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به مرقة شود. || شوربا، و پیش اطبا نخود آب و آبگوشت باشد از هر گوشتی که باشد. (ا