مروجلغتنامه دهخدامروج . [ م ُ ] (ع اِ) ج ِ مَرج . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). چمنها. چراگاهها. رجوع به مرج شود.
مروجلغتنامه دهخدامروج . [ م ُ رَوْ وَ ] (ع ص ) نعت مفعولی از مصدر ترویج . رجوع به ترویج شود. روائی یافته . (منتهی الارب ).
مروجلغتنامه دهخدامروج . [ م ُ رَوْ وِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از مصدر ترویج . رجوع به ترویج شود. روائی دهنده . (از منتهی الارب ). کسی که کالاها و درمها را ترویج دهد. (از اقرب الموارد). ترویج کننده . روائی بخشنده ٔ متاع و درم . آنکه سبب شود روائی و انتشار چیزی را.- مروج الاحکام
مروزلغتنامه دهخدامروز. [ م ُ ] (ع اِ) ج ِ مرز، به معنی بازدارنده ٔآب . (از اقرب الموارد از لسان ). رجوع به مرز شود.
مروشلغتنامه دهخدامروش . [ م َ ] (فعل نهی ) فعل نهی است از روشن کردن . یعنی روشن مکن . (از برهان ) (از آنندراج ) : به جفت کسان چشم هرگز مروش بترس از خدا و جهان را بکوش .سعدی .
مروجلغتنامه دهخدامروج . [ م ُ رَوْ وِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از مصدر ترویج . رجوع به ترویج شود. روائی دهنده . (از منتهی الارب ). کسی که کالاها و درمها را ترویج دهد. (از اقرب الموارد). ترویج کننده . روائی بخشنده ٔ متاع و درم . آنکه سبب شود روائی و انتشار چیزی را.- مروج الاحکام
مروجلغتنامه دهخدامروج . [ م ُ ] (ع اِ) ج ِ مَرج . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). چمنها. چراگاهها. رجوع به مرج شود.
مروجلغتنامه دهخدامروج . [ م ُ رَوْ وَ ] (ع ص ) نعت مفعولی از مصدر ترویج . رجوع به ترویج شود. روائی یافته . (منتهی الارب ).
مروجلغتنامه دهخدامروج . [ م ُ رَوْ وِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از مصدر ترویج . رجوع به ترویج شود. روائی دهنده . (از منتهی الارب ). کسی که کالاها و درمها را ترویج دهد. (از اقرب الموارد). ترویج کننده . روائی بخشنده ٔ متاع و درم . آنکه سبب شود روائی و انتشار چیزی را.- مروج الاحکام
شمروجلغتنامه دهخداشمروج . [ ش ُ ] (ع اِ) جامه ٔ نازک تنک . (منتهی الارب ). || جل نازک و تنک بافته . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
مروجلغتنامه دهخدامروج . [ م ُ ] (ع اِ) ج ِ مَرج . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). چمنها. چراگاهها. رجوع به مرج شود.
مروجلغتنامه دهخدامروج . [ م ُ رَوْ وَ ] (ع ص ) نعت مفعولی از مصدر ترویج . رجوع به ترویج شود. روائی یافته . (منتهی الارب ).
مروجلغتنامه دهخدامروج . [ م ُ رَوْ وِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از مصدر ترویج . رجوع به ترویج شود. روائی دهنده . (از منتهی الارب ). کسی که کالاها و درمها را ترویج دهد. (از اقرب الموارد). ترویج کننده . روائی بخشنده ٔ متاع و درم . آنکه سبب شود روائی و انتشار چیزی را.- مروج الاحکام