ترجمه مقاله

مسافر

mosāfer

۱. سفرکننده.
۲. (تصوف) رهرو؛ سالک.

۱. سفرکننده
۲. توریست، جهانگرد، سیاح، مهاجر

گشتار، رهسپار، رهنورد

ترجمه مقاله