مستشرقلغتنامه دهخدامستشرق . [ م ُ ت َ رِ ](ع ص ) روشن و تابان . (غیاث ). || شرق شناس .خاورشناس . عالم و محقق و دانا به مسائل مشرق زمین .
شرقشناسلغتنامه دهخداشرقشناس . [ ش َ ش ِ ] (نف مرکب ) خاورشناس . مستشرق . آنکه با فرهنگ و تمدن مشرق زمین معرفت داشته باشد. (یادداشت مؤلف ). دانشمند غربی که به پژوهش در فرهنگ و تمدن خاوریان پردازد. رجوع به خاورشناس و مستشرق شود.