ترجمه مقاله

مستور

mastur

۱. پوشیده؛ درپرده.
۲. [قدیمی] دارای پوشش.
۳. [قدیمی] پاک‌دامن؛ عفیف.

۱. پنهان، پوشیده، مختفی، مخفی، مستتر، مکتوم، مکنون، ملبس، ناآشکار، ناپدید، ناپیدا، نهفته
۲. محجوب، مقنع
۳. پردهنشین، مستوره، پاکدامن، عفیف
۴. نقابدار ≠ پیدا، نامستور

ترجمه مقاله