مسخ شده
آنکه صورت وی برگردیده و زشت شده باشد؛ مسخشده.
مسخ شخصیت، زوال شخصیت
مسخ شده، هیپنوتیزم شدن، فریفتن، هیپنوتیزم کردن
ترانسپورتی، تغییر شکل دادن، تغییر ماهیت دادن، مسخ کردن