مسلوبلغتنامه دهخدامسلوب . [ م َ ] (ع ص ) ربوده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ربوده شده . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (غیاث ). بربوده . سلب شده . (ناظم الاطباء). مقلوع . منترع . مأخوذ. منسلب . مختلس .- مسلوب الأهلیة ؛ که اهلیت برای او نشناسند.- <span class="hl
مصلوبلغتنامه دهخدامصلوب . [ م َ ] (ع ص ) بردارکشیده شده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). آویخته . درآویخته . برآویخته . بیاویخته . به چلیپا برکرده . به چلیپا برزده . بردارزده . بردارکشیده . بردارشده .دارزده . به دارکشیده . (یادداشت مؤلف ). || سخت تب زده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطب
ساقط شدنلغتنامه دهخداساقط شدن . [ ق ِ ش ُ دَ] (مص مرکب ) افتادن . فروافتادن . فرودآمدن . ساقط گردیدن . || زایل شدن . نابود شدن : ساقط شده ست قوت من پاک اگرنه من بر رفتمی ز روزن این سمج باهبا. مسعودسعد.|| حذف شدن . نامذکور ماندن .-
جبرلغتنامه دهخداجبر. [ ج َ ] (ع مص ) شکسته بستن . (منتهی الارب ) (از قطر المحیط) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). شکسته را بستن . (غیاث اللغات ). استخوان شکسته را بستن و اصلاح کردن . (از قطر المحیط) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). شکسته را دربستن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). بستن و درس
مسلوبلغتنامه دهخدامسلوب . [ م َ ] (ع ص ) ربوده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ربوده شده . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (غیاث ). بربوده . سلب شده . (ناظم الاطباء). مقلوع . منترع . مأخوذ. منسلب . مختلس .- مسلوب الأهلیة ؛ که اهلیت برای او نشناسند.- <span class="hl
مسلوبلغتنامه دهخدامسلوب . [ م َ ] (ع ص ) ربوده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ربوده شده . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (غیاث ). بربوده . سلب شده . (ناظم الاطباء). مقلوع . منترع . مأخوذ. منسلب . مختلس .- مسلوب الأهلیة ؛ که اهلیت برای او نشناسند.- <span class="hl