ترجمه مقاله

مسن

mesan[n]

آنچه با آن کارد تیز کنند؛ فسان؛ فسن؛ سنگ‌ساو.

بزرگسال، پیر، جاافتاده، ریشسفید، زال، سالخورده، سالدیده، سالمند، شیخ، فرتوت، کلانسال، کهنسال، معمر ≠ برنا، جوان، خردسال

سالخورده، کهنسال، پیر

ترجمه مقاله