مشافههلغتنامه دهخدامشافهه . [ م ُ ف َ / ف ِ هََ / هَِ ] (از ع ، اِمص ) مشافهت . گفتگوی . سخن گفتن رویاروی : دیگر روز به مشافهه در این معنی سخن گفتند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 397<
مسافحةلغتنامه دهخدامسافحة. [ م ُ ف َ ح َ] (ع مص ) سفاح . زنا کردن . (منتهی الارب ). با کسی زناکردن . (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ) (دهار).فجور کردن و زنا کردن با یکدیگر. (اقرب الموارد).
مسافحةلغتنامه دهخدامسافحة. [ م ُ ف ِ ح َ ] (ع ص ) تأنیث مسافح . نعت فاعلی از مسافحة. زانیة. زن بدکار. زنی پلیدکار. (دهار). ج ، مسافحات . رجوع به مسافح و مُسافَحة شود.
مسافعةلغتنامه دهخدامسافعة. [ م ُ ف َ ع َ ] (ع مص ) به بال زدن کبوتر و مرغ یکدیگر را. (منتهی الارب ). با بال زدن مرغان یکدیگر را. و رجوع به سفع شود. || زنا کردن با یکدیگر. (اقرب الموارد). || دنبال کردن و مطارده . || معانقه کردن ، و گویند به معنی مضاربه و یکدیگر را زدن . || یکدیگر را سیلی زدن . |
مسافهةلغتنامه دهخدامسافهة. [ م ُ ف َ هََ ] (ع مص ) دشنام دادن کسی را. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || نادانی نمودن . (منتهی الارب ). مجاهله . || نشستن نزدیک خم و دن و شراب خوردن ساعت بعد ساعت . || اسراف نمودن درخوردن شراب و بدون اندازه خوردن آن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || لازم گرفتن ن
مشافعةلغتنامه دهخدامشافعة. [ م ُ ف َ ع َ ] (ع مص ) همدیگر طلب شفعه کردن . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء).
مشافهةًلغتنامه دهخدامشافهةً. [ م ُف َ هََ تَن ْ ] (ع ق ) سخن رویاروئی . (از ناظم الاطباء) : و وقوع تطلیقات منکوحات مواجهةً و مشافهةً بر زبان راندند. (تاریخ غازانی چ کارل یان ص 54). و مستدعیات خود را بدون واسطه مشافهةً عرض و پادشاهان سابق
گشاده گفتنلغتنامه دهخداگشاده گفتن . [ گ ُ دَ / دِ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) بی پرده گفتن : گشاده تر گفتم که : من زهره ندارم این فصول بر این وجه ادا کنم صواب آن است که بنویسم . (تاریخ بیهقی ). || مفصل گفتن ، در مقابل مجمل گفتن :</
مشافهتلغتنامه دهخدامشافهت . [ م ُ ف َ /ف ِ هََ ] (از ع ، مص ) مشافهة : نهضت فرمود و به مرو آمد تا آن سخن به مشافهت رود. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ قدیم ص 131) .
مواجهةًلغتنامه دهخدامواجهةً. [ م ُ ج َ هََ تَن ْ ] (ع ق ) به طور روبارویی . (ناظم الاطباء). رودررویی . رویارویی .در حال روبروشدگی : پس میثاقی که ... مواجهةً و مشافهةً بر زبان راندند. (تاریخ غازانی ص 54).