مشاهیریلغتنامه دهخدامشاهیری . [ م َ ] (اِ) نقشه ای از نقشه های قالی است . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
مساهرةلغتنامه دهخدامساهرة. [ م ُ هََ رَ ] (ع مص ) مساهرت . بیدارماندن با کسی و او را در ترک گفتن خواب همراهی کردن . (اقرب الموارد). با کسی بیدار بودن . (تاج المصادر بیهقی ). شب نشینی با کسی . شب زنده داری به همراه کسی .
مساحرلغتنامه دهخدامساحر. [ م َ ح ِ ] (ع اِ) سَحر. اعلای سینه : انتفخ مساحره و یا سحره ؛ از حد مرتبه ٔخود تجاوز کرد. (منتهی الارب ). و رجوع به سحر شود.
مساحرةلغتنامه دهخدامساحرة. [ م ُ ح َ رَ ] (ع اِمص ) مساحره . جادوئی . تسخیر. ربایندگی . جذب : اسحار در مساحره و با سامری در مسامره ، اشجار در مشاجره و شکوفه ها در مکاشفه ، قضبان در ملاطفه (در وصف اصفهان ). (ترجمه ٔ محاسن اصفهان آوی ).
اثبجلغتنامه دهخدااثبج . [ اَ ب َ ] (اِخ ) (بنی ...) قبیله ای بزرگ از قبائل بنی هلال که در افریقیه مسکن گرفته اند و در تاریخ مغرب مشاهیری از این قبیله برخاسته اند. (قاموس الأعلام ).
قاضی زاده ٔ افندیلغتنامه دهخداقاضی زاده ٔ افندی . [ دَ / دِ ی ِ اَ ف َ ] (اِخ ) احمد شمس الدین افندی . از علمائی است که در روزگار سلطان مرادخان ثالث مسند مشیخه ٔ اسلامی را یافت . وی به سال 918 هَ . ق . متولد شد و در دوره ٔ تحصیل از خرمن د