ترجمه مقاله

مشخص

mošaxxas

معیّن‌شده؛ تمیز‌داده‌شده.

۱. آشکار، برجسته، روشن، مبرهن، متمایز، مسجل، معلوم، معین، ممتاز، ممیز، واضح
۲. تشخصیافته ≠ نامشخص، نامعلوم

بازشناخته، شناخته شده

ترجمه مقاله