مشطبلغتنامه دهخدامشطب . [ م ُ ش َطْ طَ ] (ع ص ) ثوب مشطب ؛جامه ٔ خطدار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || رجل مشطب ؛ مردی که بر چهره اش اثر شمشیر باشد. (از محیط المحیط) (از اقرب الموارد). || سیف مشطب ؛ شمشیر شطبه دار. (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از محیط المحیط) (ناظم الاطباء) (از
مصطبلغتنامه دهخدامصطب . [ م ُ طَب ب ] (ع ص ) نعت مفعولی از اصطباب . ریخته شده و پراکنده . (ناظم الاطباء).
مستبلغتنامه دهخدامستب . [ م ُ ت َب ب ] (ع ص ) نعت فاعلی از مصدر استباب . ناسزاگو. هر یک از دو طرف که به یکدیگر ناسزا گویند. در حدیث است : المستبان شیطانان . (اقرب الموارد). رجوع به استباب شود.
مشطبةلغتنامه دهخدامشطبة. [ م ُ ش َطْ طَ ب َ ] (ع ص ) أرض مشطبة؛ زمین که در آن سیل اندک خط کرده باشد. || گلیم سطبر فکنده زده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
جویلغتنامه دهخداجوی . (اِ) خطپشت تیغ. شِطْبة: و شطبه های شمشیر جویها و طرائق شمشیر باشد. دیگر نوع [ از شمشیر یمانی ] یعنی راههای مُشطب [ است ] و این مُشطب چهار گونه بود با چهار جو، یکی آنکه نشان جویها ژرف بود... دیگر آنکه نشانه های جوی ژرف باشد و گوهر او گرد نماید. (نوروزنامه ).
مشطوبلغتنامه دهخدامشطوب . [ م َ ](ع ص ) سیف مشطوب ؛ شمشیر شطبه دار. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). و رجوع به مُشطّب شود. || فرس مشطوب المتن و الکفل ؛ اسب برآمده پشت و سرین از فربهی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
اندک مایهلغتنامه دهخدااندک مایه . [ اَ دَ ی َ / ی ِ ](ص مرکب ) کم مایه . کم بضاعت . || نادان . بی سواد. || (ق مرکب ) اندکی . کمی . (فرهنگ فارسی معین ). اندک . کم : چون شنید که امیر سبکتگین سوی هرات رفت و با امیر محمود اندک مایه مردم است طمع
جیلغتنامه دهخداجی . [ ج َ / ج َی ی ] (اِخ ) لقب اصفهان در قدیم یا دهی است در آن . مجدالدین گوید جوهری غلط فاحشی مرتکب شده آنجا که گوید: دراهم زائفات ضرب جیات ای ضرب اصفهان پس وی جی را بصیغه ٔ جمع آورده است به اعتبار اجزاء آن و درست آن ضربجیات است و ضربجی بم
مشطبةلغتنامه دهخدامشطبة. [ م ُ ش َطْ طَ ب َ ] (ع ص ) أرض مشطبة؛ زمین که در آن سیل اندک خط کرده باشد. || گلیم سطبر فکنده زده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
حجرالمشطبلغتنامه دهخداحجرالمشطب . [ ح َ ج َ رُل ْ م ُ ش َطْ طَ ] (ع اِ مرکب ) سنگی است راه راه مخطط و در طب بکار است .