چمشهلغتنامه دهخداچمشه . [ چ َ ش َ / ش ِ ] (اِ) چشمه باشد و آن جایی است که آب از آنجا جوشد و روان شود. (برهان ). چشمه بود. (جهانگیری ). مقلوب چشمه میباشد که معروفست . (از انجمن آرا). مقلوب چشمه است و آن جایی است که آب از آنجا میجوشد و روان میشود. (آنندراج ). چ
مسعیلغتنامه دهخدامسعی . [ م َ عی ی ] (ع ص ) مرد بسیارسیر توانا بر آن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
مسیحلغتنامه دهخدامسیح . [ م َ ] (اِخ ) نام حضرت عیسی (ع ) بدان جهت که متبرک آفریده شده . (ناظم الاطباء).لقب حضرت عیسی علیه السلام ، زیرا که آن حضرت دوست حق بودند و از باعث تجرد اکثر به سیر و گشت می بودند. (آنندراج ) (غیاث ). عیسی علیه السلام . (دهار). لقب حضرت عیسی است که یکی از پیغمبران بنی
مشحلغتنامه دهخدامشح . [م َ ] (ع مص ) به هم سودن و درخوردن «شکم ران » یا سوختن ران از درشتی جامه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). به هم سودن «شکم ران » و سوختن زیر زانو از درشتی جامه . (ناظم الاطباء) (از محیط المحیط) (از اقرب الموارد).
مشیةلغتنامه دهخدامشیة. [ م َ شی ی َ ] (ع اِ) اراده ٔ خداوند تبارک و تعالی . الحدیث ، قال الرضا علیه السلام : الابداع و الارادة و المشیة، اسماء ثلثة و معناها واحد. (ناظم الاطباء).- بمشیةاﷲ، بمشیئةاﷲ ؛ به خواست خدای تبارک و تعالی : اکنون آن شر
مشیةلغتنامه دهخدامشیة. [ م ِش ْ ی َ ] (ع ص ) رفتار و نوعی از رفتار. (منتهی الارب ) (آنندراج ). نوع رفتن و هیئت رفتن ورفتار. (ناظم الاطباء). نوعی رفتار. یقال : «مشی مشیةسریعة»، و آن خوبی رفتار است . (از اقرب الموارد).