لغتنامه دهخدا
مشاشة. [ م ُ ش َ ] (ع اِ) سر استخوان نرم که توان خائید آن را. ج ،مشاش . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رأس العظم الممکن المضغ. (بحر الجواهر). و رجوع به مشاش شود. || زمین سخت که درآن چاهها کنند و پس آن بندی گذارند که چون چاه پر گردد آن زمین سیراب