مصافاتلغتنامه دهخدامصافات . [ م ُ ] (ع مص ) مصافاة. (ناظم الاطباء). رجوع به مصافاة شود. با هم دوستی کردن . با کسی دوستی به اخلاص داشتن . (یادداشت مؤلف ). با کسی دوستی ویژه داشتن . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ). دوستی کردن با کسی به پاکی . || (اِمص ) دوستی خالص . (ترجمان القرآن ص <span
مسافاتلغتنامه دهخدامسافات . [ م َ ] (ع اِ) ج ِ مسافة. فاصله ها. بعدها. دوریها. رجوع به مسافة و مسافت شود.
مصافاةلغتنامه دهخدامصافاة. [ م ُ ] (ع مص ) راست و خالص کردن دوستی و اخوت را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) : لایخرج عنه ملک مقرب و لا نبی مرسل و لا صفی لمصافاته . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 298). مصافات . رجوع به مصافات شود.
معاداتلغتنامه دهخدامعادات . [ م ُ ] (ازع ، اِمص ) عداوت کردن و با کسی دشمنی کردن . (غیاث ) (آنندراج ). عداوت و دشمنی با یکدیگر. (ناظم الاطباء) : و بدان که اصل خلقت ما بر معادات بوده است و از مرور روزگار مایه گرفته است . (کلیله و دمنه چ مینوی ص
منافاتلغتنامه دهخدامنافات . [ م ُ ] (از ع ، اِمص ) از هم جدا شدن و نفی کردن و با هم هر دیگری را نیست کردن ،چنانکه نقیض و ضدیت که میان شب و روز و گرمی و سردی است . (غیاث ) (از آنندراج ). منافاة. || مدافعه و دورکردگی . مباینت . مناقضت . ضدیت . مخالفت . (ازناظم الاطباء). ناسازگاری . ناسازواری . اخ
مناهجلغتنامه دهخدامناهج . [ م َ هَِ ] (ع اِ) ج ِ منهاج . (دهار). راههای راست و این جمع مِنهَج است . (غیاث ) (آنندراج ). ج ِ منهج . (ناظم الاطباء). ج ِ مَنهِج یا مِنهَج و مِنهاج . (اقرب الموارد). راههای پیدا و گشاده : خاطر... در مناهج مصافات و موالات دایم النور. (منشآت خ
مبانیلغتنامه دهخدامبانی . [ م َ ] (ع اِ) جاهای بنا و این جمع مَبنی ̍ بمعنی جای است . (غیاث ) (آنندراج ). عمارتها و بناها و بنیانها و بنیادها و اساسها. (ناظم الاطباء). مبناها. شالوده ها : پند تو تبه گردد در فعل بد اوبر واره کژ آید چو بود کژ مبانیش . <p class=