مصحوبلغتنامه دهخدامصحوب . [ م َ ] (ع ص ) همصحبت گردیده . همراه شده . همراه و رفیق و یار. (ناظم الاطباء). || مع. با. همراه کرده شده . فرستاده شده بوسیله ٔ...: مصحوب پست ؛ با پست . همراه پست . بوسیله ٔ پست . (یادداشت مؤلف ).
مسحوبلغتنامه دهخدامسحوب . [ م َ ] (ع ص ) نعت مفعولی از سحب . کشیده و برزمین کشیده . (از اقرب الموارد). رجوع به سحب شود.
مشعوبلغتنامه دهخدامشعوب . [ م َ ] (ع ص ) شتری که نشان مشعب داشته باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
مصحابلغتنامه دهخدامصحاب . [ م ِ ] (ع ص ) مطیع و منقاد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). فرمانبردار. (ناظم الاطباء).
مسحبلغتنامه دهخدامسحب . [ م َ ح َ ] (ع مص ) کشیدن . سحابة. سحب . و رجوع به سحب شود. || (اِ) جای کشیدن بر زمین . (از اقرب الموارد).
مسعبلغتنامه دهخدامسعب . [ م ُ س َع ْ ع َ ] (ع ص ) جایز. (منتهی الارب ). مسوغ و جائز. (اقرب الموارد).
رقیمجاتلغتنامه دهخدارقیمجات . [ رَ م َ ] (از ع ، اِ) ج ِ رقیمة. (ناظم الاطباء). ج ِ غیر فصیح رقیمه : «رقیمجات مفصل مصحوب ذوالفقاربیگ رسیده بود.» (قایم مقام ) (فرهنگ فارسی معین ).
اردوانلغتنامه دهخدااردوان . [ اَ دَ ] (اِخ ) یکی از نوکران میرزا اسکندردر شیراز که میرزاابراهیم سلطان تیموری آنان را بندکرده مصحوب معتمدی به خراسان روانه گردانید و بندیان در خان حبش موکل خود را به قتل رسانیده به کندمان شتافتند و نزد میرزابایقرا شدند. (حبط ج 2 ص
عهد حضوریلغتنامه دهخداعهد حضوری . [ ع َ دِ ح ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) پیمان حضوری . پیمان که رودرروی کنند. || این اصطلاح در دستور زبان عرب به «ال » داده شده است هرگاه مصحوب آن حضور داشته باشد، مانند: لاتشتم الرجل ؛ یعنی این مرد را (که اینجا حضور دارد) ناسزا مگو. رجوع به مغنی اللبیب و «أل » شود
عهد ذکریلغتنامه دهخداعهد ذکری . [ ع َ دِ ذِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) این اصطلاح در دستور زبان عرب به «ال » داده شده است هرگاه مصحوب آن ذکری باشد، مانند: «کما أرسلنا اًلی فرعون رسولاً. فعصی فرعون الرسول » ، که «ال » در رسول دوم اشاره به رسول اول است که پیش از آن ذکر شده بود. (از مغنی اللبیب ). و
ابوسعیدلغتنامه دهخداابوسعید. [ اَ س َ ] (اِخ ) طائی . یکی از سرکردگان سپاه یمین الدوله محمودبن سبکتکین غزنویست . آنگاه که ابوالفوارس بر برادر خود سلطان الدّوله ابوشجاع بن بهاءالدوله قیام کرد و در جنگ با سلطان الدوله مغلوب شد در غزنه بیمین الدوله محمود پناهید. سلطان محمود سپاهی بقیادت ابوسعید طائ