ترجمه مقاله

مضطر

moztar[r]

۱. بیچاره؛ ناچار.
۲. گرفتار.
۳. تنگدست.

۱. پریشان، تنگدست، فقیر، تهیدست
۲. بیچاره، درمانده
۳. دژم
۴. ناچار، مجبور، ناگزیر

ترجمه مقاله