مطابقلغتنامه دهخدامطابق . [ م ُ ب َ ] (ع ص ) برابر و موافق در چیزی : یکچند به زرق شعر گفتی بر شعر سیاه و چشم ازرق باجد کنون متابعت کن ای باطل و هزل را مطابق . ناصرخسرو (دیوان چ سهیلی ص 236).
مطابقلغتنامه دهخدامطابق . [ م ُ ب ِ ] (ع ص ) موافق و برابر. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). یکسان و مثل و مانند و معادل . (ناظم الاطباء) : ابیات ابوتمام طائی موافق حال و مطابق وقت او آمد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1 تهر
متأبقلغتنامه دهخدامتأبق . [ م ُ ت َ ءَب ْ ب ِ ] (ع ص ) پنهان گشته . (آنندراج ). پوشیده و نهفته و پنهان . (ناظم الاطباء). || بند گشته . (آنندراج ). محبوس .(ناظم الاطباء). || کنار گیرنده . و توبه کننده از گناه . (آنندراج ). کنار گیرنده و پرهیزگار. (ناظم الاطباء). || انکار کننده ٔ چیزی . (آنندرا
مطابقهلغتنامه دهخدامطابقه . [ م ُ ب َ ق َ / ب ِ ق ِ ] (از ع ، اِمص ) مطابقة. مطابقت . با کردن و نمودن و داشتن و جز اینها صرف شود. و رجوع به مطابقة و مطابقت شود.
مطابقتلغتنامه دهخدامطابقت . [ م ُ ب َ / ب ِ ق َ ] (از ع ، اِمص ) ، برابری با هم و مشابهت و مقابله و مناسبت و یکسانی و موافقت . || مواجهت ورویاروئی . (ناظم الاطباء). || موافقت و اتحاد و یگانگی : هرگاه که مطابقت دوستان و دشمنان بهم پیوست و
مطابقةلغتنامه دهخدامطابقة. [ م ُ ب َ ق َ ] (ع مص ) یکی را بر دیگری پوشیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد): طابق بین قمیصین ؛ پوشید یکی از آن دو پیراهن را بروی دیگری . (ناظم الاطباء). || موافقت کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). با کسی موافقت کردن . (زوزنی ) (تاج ا
correspondsدیکشنری انگلیسی به فارسیمطابق است، مطابق بودن، برابر بودن، بهم مربوط بودن، مانند یا مشابه بودن، مکاتبه کردن، رابطه داشتن
مطابقهلغتنامه دهخدامطابقه . [ م ُ ب َ ق َ / ب ِ ق ِ ] (از ع ، اِمص ) مطابقة. مطابقت . با کردن و نمودن و داشتن و جز اینها صرف شود. و رجوع به مطابقة و مطابقت شود.
مطابقتلغتنامه دهخدامطابقت . [ م ُ ب َ / ب ِ ق َ ] (از ع ، اِمص ) ، برابری با هم و مشابهت و مقابله و مناسبت و یکسانی و موافقت . || مواجهت ورویاروئی . (ناظم الاطباء). || موافقت و اتحاد و یگانگی : هرگاه که مطابقت دوستان و دشمنان بهم پیوست و
مطابقةلغتنامه دهخدامطابقة. [ م ُ ب َ ق َ ] (ع مص ) یکی را بر دیگری پوشیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد): طابق بین قمیصین ؛ پوشید یکی از آن دو پیراهن را بروی دیگری . (ناظم الاطباء). || موافقت کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). با کسی موافقت کردن . (زوزنی ) (تاج ا