مطالبلغتنامه دهخدامطالب . [ م َ ل ِ ] (ع اِ) ج ِ مطلب . (آنندراج ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). مطلبها و درخواستهاو سوءالات و خواهشها و عرضه داشتها و استدعاها. (ناظم الاطباء). آرزوها : دیگری ... به قوت عقل برمطالب و مآرب خویش رسیده . (کلیله و دمنه ). || مسائل و موضوعا
مطالبفرهنگ مترادف و متضاد۱. مطلبها، موضوعها ۲. گفتهها، نوشتهها ۳. خبرها، گزارشها ۴. قضایا، مسایل ۵. مقاصد، مقصدها، خواستهها
مثالبلغتنامه دهخدامثالب . [ م َ ل ِ ] (ع اِ) ج ِ مثلبة. عیبها. (دهار). ج ِ مثلبة [ م َ ل َ ب َ / م َ ل ُ ب َ ]. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). عیبها و زبونیها. (غیاث ) (آنندراج ). عیوب . معایب . مقابل مناقب . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) <span
مثالبلغتنامه دهخدامثالب . [ م ُ ل ِ ] (ع ص ) ستور ثلیب خوار. (منتهی الارب ) (از آنندراج ). یابوی ثلیب خوار. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
متألبلغتنامه دهخدامتألب . [ م ُ ت َ ءَل ْل ِ ] (ع ص ) گردآمده و جمع شده . (آنندراج ). فراهم شده و گردآمده . (ناظم الاطباء). و رجوع به تألب شود.
مطالباتلغتنامه دهخدامطالبات . [ م ُ ل َ / ل ِ ] (ع اِ) ج ِ مطالبه . طلب ها که از کسان دارند. مالها که نزد دیگر کسان به قرض دارند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || طلب کردنها : راه مطالبات ناموجه و عوارض ناواجب بر کل ممالک بسته . (المعجم ،
مطالبتلغتنامه دهخدامطالبت . [ م ُ ل َ / ل ِ ب َ ] (از ع ، اِمص ) طلب کردن و خواستن و خواهان شدن . خواستن حقی . مطالبة. مطالبه : و من بنده را بر مجالست و دیدار و مذاکرات و گفتار ایشان چنان الفی تازه گشته بودو به مطالبت و مواظبت بر کسب هنر
مطالبهلغتنامه دهخدامطالبه . [ م ُ ل َ ب َ / ل ِ ب ِ ] (از ع ، اِمص ) مطالبة. خواستن چیزی یا حق خود را از کسی . طلب نمودن چیزی از کسی . خواستن چیزی از کسی : آدم ز حرص گندم نان ناشده چه دیدبا آدمی مطالبه ٔ نان همان کند. <p clas
مطالبةلغتنامه دهخدامطالبة. [ م ُ ل َ ب َ ] (ع مص ) خواستن حق خود را از کسی و بازجست کردن . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). طلب نمودن و باز جستن . (غیاث ). چیزی از کسی درخواستن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). و رجوع به ماده ٔ بعد شود.
مطالبیلغتنامه دهخدامطالبی . [ م ُ ل ِ ] (ع ص ) درمصر کسانی را گویند که در گودال ها گنج ها و دفینه راجستجو کنند : و این خادم امیر مطالبان و عظیم توانگر و مالدار بود و مطالبی آنان را گویند که در گوهای مصر طلب گنجها و دفینه ها کنند و از همه ٔ مغرب و دیگر مصر و شام مردم آیند
بیرون نویسیلغتنامه دهخدابیرون نویسی . [ رون ْ، ن ِ ] (حامص مرکب ) استخراج مطالب از میان مطالب مشروح و مفصل .
مطالباتلغتنامه دهخدامطالبات . [ م ُ ل َ / ل ِ ] (ع اِ) ج ِ مطالبه . طلب ها که از کسان دارند. مالها که نزد دیگر کسان به قرض دارند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || طلب کردنها : راه مطالبات ناموجه و عوارض ناواجب بر کل ممالک بسته . (المعجم ،
مطالبتلغتنامه دهخدامطالبت . [ م ُ ل َ / ل ِ ب َ ] (از ع ، اِمص ) طلب کردن و خواستن و خواهان شدن . خواستن حقی . مطالبة. مطالبه : و من بنده را بر مجالست و دیدار و مذاکرات و گفتار ایشان چنان الفی تازه گشته بودو به مطالبت و مواظبت بر کسب هنر
مطالبهلغتنامه دهخدامطالبه . [ م ُ ل َ ب َ / ل ِ ب ِ ] (از ع ، اِمص ) مطالبة. خواستن چیزی یا حق خود را از کسی . طلب نمودن چیزی از کسی . خواستن چیزی از کسی : آدم ز حرص گندم نان ناشده چه دیدبا آدمی مطالبه ٔ نان همان کند. <p clas
مطالبةلغتنامه دهخدامطالبة. [ م ُ ل َ ب َ ] (ع مص ) خواستن حق خود را از کسی و بازجست کردن . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). طلب نمودن و باز جستن . (غیاث ). چیزی از کسی درخواستن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). و رجوع به ماده ٔ بعد شود.
مطالبیلغتنامه دهخدامطالبی . [ م ُ ل ِ ] (ع ص ) درمصر کسانی را گویند که در گودال ها گنج ها و دفینه راجستجو کنند : و این خادم امیر مطالبان و عظیم توانگر و مالدار بود و مطالبی آنان را گویند که در گوهای مصر طلب گنجها و دفینه ها کنند و از همه ٔ مغرب و دیگر مصر و شام مردم آیند
کشف المطالبلغتنامه دهخداکشف المطالب . [ ک َ فُل ْ م َ ل ِ ] (ع اِ مرکب ) فهرست الفبائی مطالب یک کتاب . (یادداشت مؤلف ). مانند کشف المطالب قرآن کریم .
امهات مطالبلغتنامه دهخداامهات مطالب . [ اُم ْ م َ ت ِ م َ ل ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اهل استدلال در تحقیق و شناسایی اشیاء سه نوع پرسش بکار می برند: 1 - مطلب ما، یعنی سؤال بوسیله ٔ ما و آن نیز بر دو قسم است ، یکی سؤال از «ما»ی شارحه که از آن شناسایی شرح اسم و م