لغتنامه دهخدا
متوعر. [ م ُ ت َ وَع ْ ع ِ ] (ع ص ) سرگردان و پریشان و حیران . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || راه سخت و ناهموار. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). و رجوع به توعر شود. || (اصطلاح معانی بیان ) نزد بلغاء کلمه ای است وحشی و غلیظ. (از کشاف اصطلاحات الفنون ). لفظی