مطببلغتنامه دهخدامطبب . [ م ُ طَب ْ ب ِ ] (ع ص ) علم طب خواننده و بر کار دارنده . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
متببلغتنامه دهخدامتبب . [ م ُ ت َب ْ ب ِ ] (ع ص ) هلاک کننده . (آنندراج ). مفسد و مهلک . (ناظم الاطباء). و رجوع به تتبیب شود.
متبوبلغتنامه دهخدامتبوب . [ م ُ ت َ ب َوْ وِ ] (ع ص ) دربان گیرنده . (آنندراج ). دربان دار و دارای دربان . (ناظم الاطباء). || آن که دربانی می کند. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ).
مطبوبلغتنامه دهخدامطبوب . [ م َ ] (ع ص ) فسوس کرده شده و سحرزده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). جادویی کرده . (مهذب الاسماء). مسحور. (اقرب الموارد) (محیطالمحیط).
جرجانیلغتنامه دهخداجرجانی . [ ج ُ ] (اِخ ) محمدبن ابوحماد تلوجی مطبب . راوی بود و از خالدبن یزید روایت کرد و عبدالرحمان بن محمد زهیری قرشی از او روایت میکرد. (از تاریخ جرجان تألیف ابوالقاسم سهمی ص 340).