مطرانلغتنامه دهخدامطران . [ م َ / م ِ ] (معرب ، اِ)بزرگ و مهتر ترسایان و این عربی محض نیست . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). سرکرده ٔ نصاری و سرگروه و مهتر آنان و گویند مطران اکثر زنجیر بر اندام خود پیچیده دارد. (از غیاث ) (از آنندراج ). رئیس کهنه و آن مادون
ابن مطرانلغتنامه دهخداابن مطران . [ اِ ن ُ م َ / م ِ ] (اِخ ) موفق الدین ابونصر اسعدبن ابی الفاتح الیاس بن جرجیس . پدر او طبیبی نصرانی بود که برای کسب مقدمات طب به یونان شد وپس از آن به بغداد تکمیل صناعت خود کرد و در دمشق اقامت جست و تا پایان عمر شغل طبابت ورزید.
مطرانلولغتنامه دهخدامطرانلو. [ م ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان مرکزی بخش حومه ٔ شهرستان بجنورد است که 160 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
ابن مطرانلغتنامه دهخداابن مطران . [ اِ ن ُ م َ / م ِ ] (اِخ ) موفق الدین ابونصر اسعدبن ابی الفاتح الیاس بن جرجیس . پدر او طبیبی نصرانی بود که برای کسب مقدمات طب به یونان شد وپس از آن به بغداد تکمیل صناعت خود کرد و در دمشق اقامت جست و تا پایان عمر شغل طبابت ورزید.
مطرانلولغتنامه دهخدامطرانلو. [ م ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان مرکزی بخش حومه ٔ شهرستان بجنورد است که 160 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
ابن مطرانلغتنامه دهخداابن مطران . [ اِ ن ُ م َ / م ِ ] (اِخ ) موفق الدین ابونصر اسعدبن ابی الفاتح الیاس بن جرجیس . پدر او طبیبی نصرانی بود که برای کسب مقدمات طب به یونان شد وپس از آن به بغداد تکمیل صناعت خود کرد و در دمشق اقامت جست و تا پایان عمر شغل طبابت ورزید.
بسیل المطرانلغتنامه دهخدابسیل المطران . [ ب ِ ل ُل ْ م َ ] (اِخ ) باسیل المطران . یکی از نقله ومترجمان کتب از لغات دیگر بزبان عربی . (از ابن الندیم ). از مترجمانی است که در دوره ٔ خلفای عباسی کتب فلسفی و طبی را از یونانی به عربی درآورده است . (از قاموس الاعلام ترکی ج 1</spa