معادللغتنامه دهخدامعادل . [ م ُ دِ ] (ع ص ) همسرو همتا. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || برابر و مساوی و یکسان . (ناظم الاطباء). هم چند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || مانند و مشابه و مانند هم . (از ناظم الاطباء). || راست و درست . (ناظم الاطباء). || هم ارزو هم قیمت و هم قدر. (ناظم
معاضیللغتنامه دهخدامعاضیل . [ م َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مُعَضِّل و مُعَضِّلَة. (منتهی الارب ). ج ِ معضل . (ناظم الاطباء). و رجوع به معضل شود. || ج ِ مُعضِل و مُعضِلَة. (اقرب الموارد). رجوع به معضل و معضلة شود.
تغییر معادلequivalent variationواژههای مصوب فرهنگستانمقدار درآمد اضافی لازم برای رسیدن به سطح مطلوبیتی که فرد در صورت تغییر محیط اقتصادی بتواند به آن دست پیدا کند
معادلاتلغتنامه دهخدامعادلات . [ م ُ دَ / دِ ] (ع اِ) چیزهایی که برابر و معادل هم باشند. (ناظم الاطباء). ج ِ معادله : معادلات دو مجهولی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به معادله شود.
معادلتلغتنامه دهخدامعادلت . [ م ُ دَ / دِ ل َ ] (از ع ، اِمص ) معادلة. معادله . برابری . مقابله : معادلت وضع حکمی به ازاء حکمی دیگر چنانکه گویند اگر درازان احمق باشند، پس کوتاهان زیرک باشند. (اساس الاقتباس ص 57
معادلهلغتنامه دهخدامعادله . [ م ُ دَ ل َ / دِ ل ِ ] (از ع ،اِمص ) برابری . هم چندی . هم سنگی . هم تنگی . توازن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به معادلة شود. || (اصطلاح ریاضی ) تساوی بین مقادیر معلوم و مجهول ، به شرطی که تنها به ازای مقادیر خاصی از مجهول
معادلةلغتنامه دهخدامعادلة. [ م ُ دَ ل َ ] (ع مص ) با چیزی برابر آمدن . (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || هم وزن کردن و برابر گردانیدن چیزی را به چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || اندازه کردن میان دو چیز.
معادلاتلغتنامه دهخدامعادلات . [ م ُ دَ / دِ ] (ع اِ) چیزهایی که برابر و معادل هم باشند. (ناظم الاطباء). ج ِ معادله : معادلات دو مجهولی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به معادله شود.
معادلتلغتنامه دهخدامعادلت . [ م ُ دَ / دِ ل َ ] (از ع ، اِمص ) معادلة. معادله . برابری . مقابله : معادلت وضع حکمی به ازاء حکمی دیگر چنانکه گویند اگر درازان احمق باشند، پس کوتاهان زیرک باشند. (اساس الاقتباس ص 57
معادلهلغتنامه دهخدامعادله . [ م ُ دَ ل َ / دِ ل ِ ] (از ع ،اِمص ) برابری . هم چندی . هم سنگی . هم تنگی . توازن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به معادلة شود. || (اصطلاح ریاضی ) تساوی بین مقادیر معلوم و مجهول ، به شرطی که تنها به ازای مقادیر خاصی از مجهول
معادلةلغتنامه دهخدامعادلة. [ م ُ دَ ل َ ] (ع مص ) با چیزی برابر آمدن . (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || هم وزن کردن و برابر گردانیدن چیزی را به چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || اندازه کردن میان دو چیز.
تغییر معادلequivalent variationواژههای مصوب فرهنگستانمقدار درآمد اضافی لازم برای رسیدن به سطح مطلوبیتی که فرد در صورت تغییر محیط اقتصادی بتواند به آن دست پیدا کند
سرعت معادلequivalent airspeedواژههای مصوب فرهنگستانسرعت هواییای که خطای حاصل از تراکمپذیری در آن تصحیح شده است
ضریب بار معادلload equivalency factorواژههای مصوب فرهنگستاننسبت شمار دفعات تکرار بار محوری مشخصی که روسازی میتواند تحمل کند به شمار دفعات تکرار بار محوری دیگری که همان روسازی در چهارچوب معیار خرابی میتواند تحمل کند
لایۀ معادلply rating, PR 2واژههای مصوب فرهنگستانمعیار سنجش استحکام مَنجید و توان تحمل بار که با عدد، حرف یا نماد نشان داده میشود و الزاماً نشاندهندۀ تعداد لایههای رسندار (cord plies ) تایر نیست