معاضدتلغتنامه دهخدامعاضدت . [ م ُ ض َ / ض ِ دَ ] (از ع ، اِمص ) یاری دادن و بازوی یکدیگر بودن . (غیاث ). پشتی کردن . یاری کردن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || یاری . یارمندی . نصرت . اعانت . معاونت . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : زمام
معاضدتدیکشنری فارسی به انگلیسیaid, bailout, co-operation, contribution, cooperation, ministration, ministry, partnership, teamwork
معاضدتفرهنگ مترادف و متضاد۱. دستگیری، کمک، مدد، مساعدت، مظاهرت، معاونت، همدستی، همراهی، یاری، یاوری ۲. کمک کردن، یاری کردن
معاضدتلغتنامه دهخدامعاضدت . [ م ُ ض َ / ض ِ دَ ] (از ع ، اِمص ) یاری دادن و بازوی یکدیگر بودن . (غیاث ). پشتی کردن . یاری کردن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || یاری . یارمندی . نصرت . اعانت . معاونت . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : زمام
معاضدتدیکشنری فارسی به انگلیسیaid, bailout, co-operation, contribution, cooperation, ministration, ministry, partnership, teamwork
معاضدتفرهنگ مترادف و متضاد۱. دستگیری، کمک، مدد، مساعدت، مظاهرت، معاونت، همدستی، همراهی، یاری، یاوری ۲. کمک کردن، یاری کردن
معاضدتلغتنامه دهخدامعاضدت . [ م ُ ض َ / ض ِ دَ ] (از ع ، اِمص ) یاری دادن و بازوی یکدیگر بودن . (غیاث ). پشتی کردن . یاری کردن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || یاری . یارمندی . نصرت . اعانت . معاونت . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : زمام
معاضدتدیکشنری فارسی به انگلیسیaid, bailout, co-operation, contribution, cooperation, ministration, ministry, partnership, teamwork