ترجمه مقاله

معتمد

mo'tame(a)d

۱. کسی یا چیزی که به آن اعتماد کنند.
۲. کسی که مورد اعتماد واقع گردیده و کاری به او سپرده شده.

استوار، استوان، امین، بااعتبار، درستکار، موتمن، متکی، محرم، مستند، مطمئن، معتبر، موثق، واثق ≠ غیرمعتمد، ناموثق

ترجمه مقاله