معتمللغتنامه دهخدامعتمل . [ م ُ ت َ م ِ ] (ع ص ) به کار دارنده خود را. (آنندراج ) (از منتهی الارب ). کسی که خود را به کار وامی دارد و مشغول می سازد. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || اضطراب کننده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به اعتمال شود.
محتمللغتنامه دهخدامحتمل . [ م ُ ت َ م َ ] (ع ص ) نعت مفعولی از احتمال . احتمال کرده شده . (غیاث ) (آنندراج ). احتمال داشته شده . تحمل کرده شده . (ناظم الاطباء). تحمل شده .- نامحتمل ؛ غیرقابل تحمل . که نتوان تحمل کرد. که نتوان بر خود هموار نمود :</s
محتمللغتنامه دهخدامحتمل . [ م ُ ت َ م ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از احتمال .بردارنده ٔ چیزی به سر و پشت . (از منتهی الارب ). بردارنده ٔ بار. (ناظم الاطباء). || بر گردن گیرنده چیزی را و شکرکننده . (از منتهی الارب ). کسی که برگردن خود میگیرد کاری را. (ناظم الاطباء). || برده خرنده . (منتهی الارب ). خری
مهتمللغتنامه دهخدامهتمل . [ م ُ ت َ م ِ ] (ع ص ) نمام و سخن چین . (ناظم الاطباء). و رجوع به اهتمال شود.