معرضلغتنامه دهخدامعرض . [ م ِ رَ ] (ع اِ) جامه ای که برده و کنیز فروختنی را بدان عرضه کنند. (منتهی الارب ). جامه ای که در تن برده و کنیز فروختنی کرده و بدان آن را عرضه می کنند. (ناظم الاطباء). جامه ای که دختر در شب عروسی خود را بدان ظاهرسازد و گویند پیراهنی که برده و کنیز را با آن برای فروش ع
معرضلغتنامه دهخدامعرض . [ م َ رِ ] (ع اِ) جای ظاهر کردن چیزی و به فتح راء نیز درست است . (غیاث ) (آنندراج ). محل عرض و ظاهر کردن چیزی . (از اقرب الموارد). جایی که چیزی را عرضه می کنند.(ناظم الاطباء). عرضه گاه . نمایشگاه . ج ، معارض . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || محل و موقع و محل وقوع . (نا
معرضلغتنامه دهخدامعرض . [ م ُ رِ] (ع ص ) روی برگرداننده از چیزی . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). روی برگرداننده و اعراض کننده و پشت کننده . (ناظم الاطباء): والذین هم عن اللغو معرضون . (قرآن 3/23). و از اینچه دیدم می ترسیدم ، اگرچه از تعرض ما معرض بودند.
معرضلغتنامه دهخدامعرض . [ م ُ ع َرْ رَ ] (ع ص ، اِ) ستور. (منتهی الارب ) (آنندراج ). چارپا و ستور. (ناظم الاطباء). || چارپایی که داغ بر پهنای ران داشته باشد. (از اقرب الموارد). بزی که دارای داغ عراض باشد. (ناظم الاطباء). || داغ پهن بر سرین ستور. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || گو
معرضلغتنامه دهخدامعرض . [ م ُ ع َرْ رِ ] (ع ص ) ختنه کننده ٔ کودکان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
محرثلغتنامه دهخدامحرث . [ م ُ رَ ] (ع ص ) ستور لاغر شده از بسیاری کار و راندن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء).
محردلغتنامه دهخدامحرد. [ م َ رِ ] (ع اِ) مفصل گردن . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || جای پالان از پشت . || جای بریدن . (منتهی الارب ).
محردلغتنامه دهخدامحرد. [ م ُ ح َرْ رِ ] (ع ص ) گوشه نشین . کناره گزین . (از اقرب الموارد). || کج کننده ٔچیزی و خماننده ٔ آن به هیئت طاق . || دسته ٔ نی بر دیوار حظیره بندنده برای زینت . || پناه گیرنده به وردوک خمیده ٔ کژ. (از منتهی الارب ).
معرضةلغتنامه دهخدامعرضة. [ م ُ رِ ض َ ] (ع ص ) ارض معرضة؛ زمین گیاه ناک . و گویند ارض معرضة استعرضها المال ؛ زمین گیاه ناکی که چون ستور بر آن گذرد می چرد آن را. (ازمنتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
معرضةلغتنامه دهخدامعرضة. [ م ُ رِ ض َ ] (ع ص ) ارض معرضة؛ زمین گیاه ناک . و گویند ارض معرضة استعرضها المال ؛ زمین گیاه ناکی که چون ستور بر آن گذرد می چرد آن را. (ازمنتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
آزمونهای درمعرضexposure testsواژههای مصوب فرهنگستانآزمونهایی برای ارزیابی مقاومت و ماندگاری یک پوشش یا یک پوسه (film) با قرار دادن آن درمعرض نور خورشید یا نور فرابنفش یا رطوبت یا سرما یا گرما یا آبنمک یا جز آن