لغتنامه دهخدا
محرمیت . [ م َ رَ می ی َ ] (ع مص جعلی ، اِمص ) محرم بودن . محرمی . رازداری : و عقل مرد را به هشت خصلت بتوان شناخت ... چهارم موضع شناختن راز و وقوف بر محرمیت دوستان . (کلیله و دمنه ). رجوع به محرم شود. || خویشی . حرام بودگی نکاح به سبب خویشی نزدیک .