معضلاتلغتنامه دهخدامعضلات . [ م ُ ض ِ ] (ع اِ) مسائل مشکل . (منتهی الارب ). مشکلات . (آنندراج ) (غیاث ). کارهای دشوارو مسائل مشکل . (ناظم الاطباء). ج ِ معضلة. مسائل دشوار و فرو بسته که به طریق حل آن راه نتوان یافت . (از اقرب الموارد) : ما جمله ٔ برادران و پسران فرمان ناف
معدلاتلغتنامه دهخدامعدلات . [ م ُ ع َدْ دَ ] (ع اِ) گوشه های خانه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
معادلاتلغتنامه دهخدامعادلات . [ م ُ دَ / دِ ] (ع اِ) چیزهایی که برابر و معادل هم باشند. (ناظم الاطباء). ج ِ معادله : معادلات دو مجهولی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به معادله شود.
معادلات بُندادی حرکتcanonical equations of motionواژههای مصوب فرهنگستانمجموعهای از معادلات دیفرانسیل جزئی که حرکت سامانهای دینامیکی را بهکمک تابع هامیلتونیاش توصیف میکند متـ . معادلات حرکت هامیلتون Hamiltons equation of motion
هدهادلغتنامه دهخداهدهاد. [ هََ ] (ع اِ) صاحب مسائل قاضی . (منتهی الارب ). یعنی کسی که قاضی معضلات مسائل فقه را از وی پرسد. (اقرب الموارد).
معضلةلغتنامه دهخدامعضلة. [ م ُ ض ِ ل َ ] (ع ص ) مسئله ٔ مشکل و دشوار و منه قول عمر اعوذ باﷲ من کل معضلة لیس لها ابوالحسن ، یرید علیا علیه السلام . ج ، معضلات . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). مسئله ٔ دشوار و فروبسته که راه حل آن معلوم نباشد. (از اقرب الموارد). تأنیث معضل ، کاری سخت . (یاددا
منصوبه گشایلغتنامه دهخدامنصوبه گشای . [م َ ب َ / ب ِ گ ُ ] (نف مرکب ) آنکه در بازی شطرنج و حل غوامض آن مهارت داشته باشد، و مجازاً مشکل گشا و آنکه بر حل معضلات تواناست . گشاینده ٔ غوامض : میراث ستان هفت کشورمنصوبه گشای چار گوهر. <p