مفاتیحلغتنامه دهخدامفاتیح . [ م َ ] (ع اِ) ج ِ مفتاح . (دهار). (ترجمان القرآن ) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). ج ِمفتاح : که به معنی کلید است . (غیاث ). مفاتح : رأی صائب او مفاتیح مشکلات دولت و ملت بود. (سندبادنامه ص 204). و درود بر سید