لغتنامه دهخدا
مفرش . [ م َ رَ ] (ع اِ) هرچه بگسترانند. ج ، مفارش . (مهذب الاسماء). گستردنی . ج ، مفارش . (منتهی الارب ). چیز گستردنی .(ناظم الاطباء). فرش . (غیاث ) (آنندراج ) : نوبهاران مفرش صدرنگ پوشد تا مگردوستی از دوستان خواجه بوطاهر شود. <p class="au