ترجمه مقاله

مفسد

mofsed

آن‌که موجب ایجاد فساد و تباهی می‌شود؛ تبهکار.

بداصل، بدذات، بدگوهر، شرطلب، عیار، غماز، فسادگر، فتنهانگیز، فتنهجو، فسادآفرین، مفتن، مفسدهجو، مفسدهطلب، واقعهطلب ≠ مصلح

جلویز

ترجمه مقاله