مفسر

mofasser

معنی

کسی که معنی سخنی را بیان کند؛ کسی که مطلبی را شرح‌وبسط می‌دهد؛ تفسیر‌کننده.

مترادف

۱. تفسیرگر
۲. گزارشگر
۳. مترجم
۴. تفسیرنویس

برابر پارسی

گزارنده

جست‌وجوی دقیق

مفسر

لغت‌نامه دهخدا

مفسر. [ م ُ ف َس ْ س َ ] (ع ص ) بیان کرده شده . تفسیر و تأویل شده . (از ناظم الاطباء). روشن و واضح گردیده . روشن . واضح : بپرسیدی ز حد و غایت عشق جوابی جزم خواهی و مفسر. فرخی (دیوان چ عبدالرسولی ص <span class="hl" dir="lt

مفسر

لغت‌نامه دهخدا

مفسر. [ م ُ ف َس ْ س ِ ] (ع ص ) بیان نماینده ٔ معنی سخن . (آنندراج ). تفسیرکننده . شرح نماینده . تأویل کننده . بیان کننده . (از ناظم الاطباء). شارح .مُبَیِّن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : اینت مفسر ظفر، خاطب اعجمی زبان ز اعجمیان عجب بود، خاط

مفسر

فرهنگ فارسی عمید

کسی که معنی سخنی را بیان کند؛ کسی که مطلبی را شرح‌وبسط می‌دهد؛ تفسیر‌کننده.

مفسر

دیکشنری فارسی به عربی

مترجم شفوي , معلق

مفسر

دیکشنری فارسی به انگلیسی

analyst, interpreter, translator

جست‌وجوی هم‌آوا

مفسّر

interpreter

واژه‌های مصوب فرهنگستان

برنامه‏ای که گزاره‏های زبان مبدأ را خط‌به‌خط (یک خط در هر مرحله) ترجمه و اجرا کند

مفسر(رادیو)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

commentator

مفسّرِ پرل

Perl interpreter

واژه‌های مصوب فرهنگستان

برنامه‏ای که گزاره‏های زبان برنامه‏نویسی پِرل را خط‌به‌خط، به‌صورت یک خط در هر مرحله، ترجمه و اجرا می‏کند

مفسّر داده‏ها

data interpreter

واژه‌های مصوب فرهنگستان

برنامه‏ای که روابط و معانی نهفته در مجموعه‏ای از داده‏ها را استخراج کند

مفسری کردن (رادیو)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

commentate

جست‌وجوی مشابه

مفسر(رادیو)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

commentator

مفسری کردن (رادیو)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

commentate

جست‌وجوی متن

communalizer

دیکشنری انگلیسی به فارسی

مفسر

substantiator

دیکشنری انگلیسی به فارسی

مفسر

articulator

دیکشنری انگلیسی به فارسی

مفسر

notionist

دیکشنری انگلیسی به فارسی

مفسر

purposer

دیکشنری انگلیسی به فارسی

مفسر

جست‌وجوی هم‌آغاز

مفسر(رادیو)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

commentator

مفسری کردن (رادیو)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

commentate

ترجمه مقاله