مقاومتلغتنامه دهخدامقاومت . [ م ُ وَ / وِ م َ ] (از ع ، اِمص ) ایستادگی و برابری و مقابلی . (ناظم الاطباء). مقاومة. پافشاری . ایستادگی . استقامت . پایداری . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : جز جنگ و مقاومت روی ندارد. (کلیله و دمنه ). با صیا
مقاومتفرهنگ فارسی معین(مُ وِ مَ) [ ع . مقاومة ] 1 - (مص ل .) ایستادگی کردن ، پایداری نمودن . 2 - (اِمص .) ایستادگی ، پایداری . 3 - دوام ، استحکام .
قیاس مقاومتلغتنامه دهخداقیاس مقاومت . [ س ِ م ُ وِ م َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) (اصطلاح منطق ) هرگاه قیاسی منتج حکمی باشد و خواهند که منع آن قیاس کنند به ایراد قیاسی دیگر که منتج مقابل مقدمه باشد از قیاس اول که اساس آن قیاس بر آن مقدمه است ، مانند کبری در شکل اول یا مقدمه ٔ کلی در اقترانی که یک مق
جعبهمقاومتresistance boxواژههای مصوب فرهنگستانافزارهای آزمایشگاهی که برای همبندی مقاومتها به صورتهای گوناگون به کار برده میشود تا مقدار مقاومت بهصورت پلکانی تغییر کند
مقاومت 1resistanceواژههای مصوب فرهنگستان[روانشناسی] در رواندرمانی، تصمیم آگاهانه یا ناآگاهانه برای عدم همکاری با درمانگر در برخی زمینهها [علوم دارویی] اَفت پاسخ بدن به دارو [فیزیک] نسبت نیروی محرک الکتریکی یا ولتاژ اعمالشده به دو سر مدار به جریان برقی که براثر همان ولتاژ در مدار پدید میآید
مقاومت 2resistorواژههای مصوب فرهنگستانجزیی از مدار الکتریکی که برطبق قانون اهم در برابر عبور جریان ایستادگی میکند یا عبور جریان را محدود میسازد
قیاس مقاومتلغتنامه دهخداقیاس مقاومت . [ س ِ م ُ وِ م َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) (اصطلاح منطق ) هرگاه قیاسی منتج حکمی باشد و خواهند که منع آن قیاس کنند به ایراد قیاسی دیگر که منتج مقابل مقدمه باشد از قیاس اول که اساس آن قیاس بر آن مقدمه است ، مانند کبری در شکل اول یا مقدمه ٔ کلی در اقترانی که یک مق
دماسنج مقاومتیresistance thermometer, electrical resistance thermometerواژههای مصوب فرهنگستاننوعی دماسنج الکتریکی که عنصر گرمایی آن مادهای است با مقاومت الکتریکی حساسبهدما
روش مقاومتویژهresistivity methodواژههای مصوب فرهنگستانروشی در ژئوفیزیک اکتشافی (exploration geophysics) که در آن اندازهگیری بهطور مستقیم با نگاشت نسبت ولتاژ به جریان، زمانی که جریان به بخشی از زمین مورد آزمون فرستاده میشود، انجام میپذیرد متـ . روش مقاومتویژۀ الکتریکی electrical resistivity method
قیاس مقاومتلغتنامه دهخداقیاس مقاومت . [ س ِ م ُ وِ م َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) (اصطلاح منطق ) هرگاه قیاسی منتج حکمی باشد و خواهند که منع آن قیاس کنند به ایراد قیاسی دیگر که منتج مقابل مقدمه باشد از قیاس اول که اساس آن قیاس بر آن مقدمه است ، مانند کبری در شکل اول یا مقدمه ٔ کلی در اقترانی که یک مق
جعبهمقاومتresistance boxواژههای مصوب فرهنگستانافزارهای آزمایشگاهی که برای همبندی مقاومتها به صورتهای گوناگون به کار برده میشود تا مقدار مقاومت بهصورت پلکانی تغییر کند