ترجمه مقاله

مقرر

moqarrar

۱. ثابت و برقرار‌شده؛ قرار‌داده‌شده؛ قرار‌یافته؛ ‌برقرار.
۲. تقریر‌شده.
⟨ مقرر داشتن: (مصدر متعدی) برقرار کردن؛ معین کردن؛ مقرر کردن.

واخوان، تقریرگر، تقریرکننده، بیانکننده، واگو

برنهاده

ترجمه مقاله