مقرون

maqrun

معنی

۱. نزدیک‌.
۲. ‌پیوسته؛ همراه.

مترادف

پیوسته، قرین، نزدیک، همراه ≠ مفروق

جست‌وجوی دقیق

مقرون

لغت‌نامه دهخدا

مقرون . [ م َ ] (ع ص ) بسته شده و پیوسته . (آنندراج ). نزدیک و نزدیک به هم و به هم بسته و متصل به هم و پیوسته و متصل و مرتبط و مربوط و نزدیک و مجاور و قرین . (ناظم الاطباء). پیوسته . مقابل مفروق . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : با چرخ پرستاره نگه کن

مقرون

فرهنگ فارسی عمید

۱. نزدیک‌.۲. ‌پیوسته؛ همراه.

مقرون

فرهنگ فارسی معین

(مَ) [ ع . ] (اِمف .) پیوسته ، نزدیک به هم ، نزدیک شده .

مقرون

فرهنگ مترادف و متضاد

پیوسته، قرین، نزدیک، همراه ≠ مفروق

جست‌وجوی هم‌آوا

میکرون

لغت‌نامه دهخدا

میکرون . [ رُ ](فرانسوی ، اِ) واحد اندازه گیری قطر سلولها و میکربها و دیگر ذرات ذره بینی .

میکرون

فرهنگ فارسی عمید

واحد اندازه‌گیری طول اشیای کوچک، برابر با یک‌هزارم ‌میلی‌متر.

میکرون

فرهنگ فارسی معین

(رُ) [ فر. ] (اِ.) واحد طول برابر یک میلیونم متر.

يَمْکُرُونَ

فرهنگ واژگان قرآن

نيرنگ مي کنند - مکر مي کنند (کلمه مکر به معناي آن است که با حيله شخصي را از هدفي که دارد منصرف کني ،وبه دو قسم است ، يکي به نحوه پسنديده مثل اينکه بخواهي با حيله او را به کاري نيک وا بداري ، و چنين مکري به خدا هم نسبت داده ميشود ، همچنان که خودش فرمود : و الله خير الماکرين . دوم به نحو نکوهيده و آن

میکرون

دیکشنری فارسی به انگلیسی

micron

جست‌وجوی مشابه

مقرونه

لغت‌نامه دهخدا

مقرونه . [م َ ن َ ] (ع ص ) تأنیث مقرون . نزدیک . نزدیک به هم .- مقرونه به قراین ؛ نزد منطقیان عبارت است از مقدمات ظنیه مانند فروباریدن باران به وجودابر. (از کشاف اصطلاحات الفنون ).