ملاعبتلغتنامه دهخداملاعبت . [ م ُ ع َ / ع ِ ب َ ] (از ع ، اِمص ) بازی و شوخی .ملاعبه . (ناظم الاطباء). ملاعبة : صدق مصاحبت او در آن مداعبت و ملاعبت که ما را بود از ایام صبی ... الی یومنا هذا تضاعف یافته . (مرزبان نامه چ قزوینی ص <span cl
مماذاةلغتنامه دهخدامماذاة. [ م ُ ] (ع مص ) ملاعبت کردن با یکدیگر که مذی آورد. (منتهی الارب ). مِذاء. || نرمی و سستی کردن . (منتهی الارب ). رجوع به مذاء شود.
تشهیدلغتنامه دهخداتشهید. [ ت َ ] (ع مص ) مذی آوردن مرد. (منتهی الارب ). برآمدن آب مرد در وقت ملاعبت . (از قطرالمحیط).
تباعللغتنامه دهخداتباعل . [ ت َ ع ُ ] (ع مص ) جماع نمودن و ملاعبت کردن زن و شوی باهم . (منتهی الارب ) (از قطر المحیط) (ناظم الاطباء).
مذیلغتنامه دهخدامذی . [ م َ ذی ی ] (ع اِ) آبی که از مرد وقت ملاعبت برآید. مَذْی ْ. (از ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). رجوع به مَذْی ْ شود. || مسیل آب از حوض . (از متن اللغة). رجوع به مَذْی ْ شود.
مالشگریلغتنامه دهخدامالشگری .[ ل ِ گ َ ] (حامص مرکب ) عمل و شغل مالشگر. و رجوع به مالشگر شود. || ملاعبت با زنان . (غیاث ) (آنندراج ). ملاعبه با زنان . (ناظم الاطباء) : همه کارشان شرب و مالشگری نگشته شبی گرد چالشگری .نظامی .