ملتزملغتنامه دهخداملتزم . [ م ُ ت َ زَ ] (اِخ ) موضعی است نزدیک رکن یمانی در محاذی کعبه ، حاجتمندان در آنجا دعا می کنند. (غیاث ) (آنندراج ). بین حجرالاسود و باب کعبه واقع شده در مکه ٔ معظمه . (از معجم البلدان ). نام آن جایی که در مابین در کعبه و حجرالاسود می باشد. (ناظم الاطباء) <span class="h
ملتزملغتنامه دهخداملتزم . [ م ُ ت َ زَ ] (ع ص ) دست به گردن زده و در بر گرفته . (ناظم الاطباء). آنکه دست به گردنش افکنده اند. (از اقرب الموارد). || ملازم شده . (ناظم الاطباء).
ملتزملغتنامه دهخداملتزم . [ م ُ ت َ زِ ] (ع ص ) بر خود لازم گیرنده . (غیاث ) (آنندراج ). || مأخوذ ازتازی ، متعهد. (ناظم الاطباء). بر گردن گرفته . گردن نهاده . برعهده گرفته . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).- ملتزم شدن ؛ متعهد شدن . (ناظم الاطباء). برعهده گرفتن . پذیرف
ملتزمفرهنگ فارسی عمید۱. همراه.۲. (صفت) کسی که امری را برعهده بگیرد؛ بر خود لازمگیرنده؛ برعهدهگیرنده.⟨ ملتزم رکاب: کسانی که پیاده یا سواره همراه پادشاه حرکت کنند.
ملتزمینلغتنامه دهخداملتزمین . [ م ُ ت َ زِ ] (ع ص ، اِ) مأخوذ از تازی ، ملازمان و همراهان و پیروان و خدمتگاران . (ناظم الاطباء). و رجوع به ملتزم شود.
ملتزمینلغتنامه دهخداملتزمین . [ م ُ ت َ زِ ] (ع ص ، اِ) مأخوذ از تازی ، ملازمان و همراهان و پیروان و خدمتگاران . (ناظم الاطباء). و رجوع به ملتزم شود.