مناطقلغتنامه دهخدامناطق . [ م َ طِ ] (ع اِ) ج ِ مِنطَق ، به معنی میان بند که نطاق باشد. (آنندراج ). ج ِ منطق . (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) : و ما رصع من الوشح و المناطق و القلانس و القفازات . (الجماهر ص 21).همچو میزان دشمن تو باد
آبیاری تکمیلیsupplemental irrigationواژههای مصوب فرهنگستانجبران کمبود باران در دیمکاریهای مناطق خشک و نیمهخشک
مناطقلغتنامه دهخدامناطق . [ م َ طِ ] (ع اِ) ج ِ مِنطَق ، به معنی میان بند که نطاق باشد. (آنندراج ). ج ِ منطق . (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) : و ما رصع من الوشح و المناطق و القلانس و القفازات . (الجماهر ص 21).همچو میزان دشمن تو باد
مناطقلغتنامه دهخدامناطق . [ م َ طِ ] (ع اِ) ج ِ مِنطَق ، به معنی میان بند که نطاق باشد. (آنندراج ). ج ِ منطق . (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) : و ما رصع من الوشح و المناطق و القلانس و القفازات . (الجماهر ص 21).همچو میزان دشمن تو باد