منبعلغتنامه دهخدامنبع.[ مَم ْ ب َ ] (ع اِ) چشمه و این صیغه ٔ اسم ظرف است از نبوع که به معنی برآمدن آب است از زمین . (غیاث ) (آنندراج ). محل خروج آب . ج ، منابع. (از اقرب الموارد).چشمه . سرچشمه . (ناظم الاطباء) : هرند جویی است بر در جرجان که منبع آن از کوههای ... منفجر
منبعدیکشنری فارسی به انگلیسیfont, fount, source, mint , mother, reference, repository, reserves, reservoir, tank, wellspring
منبعفرهنگ فارسی معین(مَ بَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - سرچشمه ، جای بیرون آمدن آب . ج . منابع . 2 - محل پیدایش چیزی ، منشأ، اصل .
منبهلغتنامه دهخدامنبه . [ م ُ ن َب ْ ب ِه ْ ] (ع ص ) بیدارکننده . آگاه سازنده . (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). هشیارکننده : آن منبه که ز تنبیه وی اندر همه عمرهیچ دل در ره دین معدن عصیان نشود. سنائی (دیوان چ مصفا ص <span class="hl" di
رهبندی منبعsource impedanceواژههای مصوب فرهنگستانرهبندی ناشی از منبع انرژی که در پایانههای ورودی یک افزاره ایجاد میشود متـ . رهبندی داخلی internal impedance
منبعثلغتنامه دهخدامنبعث . [ مُم ْ ب َ ع ِ ] (ع ص ) برانگیخته شونده . (غیاث ) (آنندراج ). برانگیخته شده . (ناظم الاطباء). برانگیخته : وقار آن بود که نفس در وقتی که منبعث باشد به سوی مطالب آرام نماید. (اخلاق ناصری ). یکی آنکه منبعث باشد به سوی جذب نفعی ، دیگری آنکه منبعث
منبعقلغتنامه دهخدامنبعق .[ مُم ْ ب َ ع ِ ] (ع ص ) باران سخت فروریزنده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). ابر بسیارباران . (ناظم الاطباء). || زیاده گویی کننده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). پرحرف . پرگو. (از ناظم الاطباء). || ناگاه به سخن درآینده . (آنندراج ) (
دور معرفتیepistemic circularityواژههای مصوب فرهنگستانمبتنی بودن دفاع از یک منبع معرفتی بر مقدماتی که از همان منبع گرفته شده است
منبعثلغتنامه دهخدامنبعث . [ مُم ْ ب َ ع ِ ] (ع ص ) برانگیخته شونده . (غیاث ) (آنندراج ). برانگیخته شده . (ناظم الاطباء). برانگیخته : وقار آن بود که نفس در وقتی که منبعث باشد به سوی مطالب آرام نماید. (اخلاق ناصری ). یکی آنکه منبعث باشد به سوی جذب نفعی ، دیگری آنکه منبعث
منبعقلغتنامه دهخدامنبعق .[ مُم ْ ب َ ع ِ ] (ع ص ) باران سخت فروریزنده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). ابر بسیارباران . (ناظم الاطباء). || زیاده گویی کننده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). پرحرف . پرگو. (از ناظم الاطباء). || ناگاه به سخن درآینده . (آنندراج ) (
دفعات نیاز به منبعresource periodواژههای مصوب فرهنگستانشمار دورههای زمانی کاری که در طی آن منبع مفروض موردنیاز است
بدون ذکر منبعon backgroundواژههای مصوب فرهنگستاناطلاعاتی که بدون ذکر نام منبع مشخص برای انتشار عرضه میشود
تحقیق و توسعة برونمنبعexternal R&D, external research and developmentواژههای مصوب فرهنگستانتحقیق و توسعهای که منابع آن از بیرون شرکت یا بنگاه تأمین میشود
تحقیق و توسعة درونمنبعinternal R&D, internal research and developmentواژههای مصوب فرهنگستانتحقیق و توسعهای که منابع آن از درون شرکت یا بنگاه تأمین میشود
رهبندی منبعsource impedanceواژههای مصوب فرهنگستانرهبندی ناشی از منبع انرژی که در پایانههای ورودی یک افزاره ایجاد میشود متـ . رهبندی داخلی internal impedance