منتصیلغتنامه دهخدامنتصی . [ م ُ ت َ صا ] (ع اِ) اعلای دو وادی . (ناظم الاطباء). اعلای دو وادی متصل به هم . (از اقرب الموارد).
منتشیلغتنامه دهخدامنتشی . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) مست . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به انتشاء شود.
منتصیلغتنامه دهخدامنتصی . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) موی درازگردیده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ذیل «ن ص و») (از اقرب الموارد). || کوه بلند. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ذیل «ن ص و») (از اقرب الموارد). || برگزیننده . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
منتشالغتنامه دهخدامنتشا. [ م َ ت َ ] (اِ) چوب و عصای خشن و پرگره درویشان و قلندران . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).- امثال :روی یک منتشا راه می رود از پهنا ، نظیر:چنان می رود که گویی به دارش می برند (امثال و حکم ج <span class="hl" dir="ltr
منتشیلغتنامه دهخدامنتشی . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) مست . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به انتشاء شود.