منتهالغتنامه دهخدامنتها. [ م ُ ت َ ] (ع ص ، اِ) چیزی به پایان رسیده . (آنندراج ). || آخر. آخرین . پایان . حد ونهایت . انجام و عاقبت . (از ناظم الاطباء). انجام . فرجام . کران . کرانه . بن . تک . ته . سر. انتها. غایت . مقابل مبتدا. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : فضل تر
منتهافرهنگ فارسی معین(مُ تَ) [ ع . منتهی ' ] 1 - (اِمف .) به پایان رسیده . 2 - (اِ.) پایان ، انجام . 3 - (ص .) آخر، آخرین . ؛~ الیه پایان ، انتها.
جهادالغتنامه دهخداجهادا. [ ج ُ ] (ع اِ) منتهای کوشش . (منتهی الارب ): جهاداک ان تفعل کذا؛ یعنی منتهای کوشش تو. (منتهی الارب ). رجوع به جُهادی ̍ شود.
جهادیلغتنامه دهخداجهادی .[ ج ُ دا ] (ع اِ) منتهای کوشش . (منتهی الارب ). قصاری . غایت امر. (اقرب الموارد): جهاداک ان تفعل کذا؛ یعنی منتهای کوشش تو اینست که این کار را انجام دهی .