لغتنامه دهخدا
مندبور. [ م َ ] (ص ) مفلوک و بی دولت و سیاه بخت بود. (فرهنگ جهانگیری ). سیاه بخت و مفلوک و بی دولت و صاحب ادبار و غمگین . (برهان ) (از ناظم الاطباء). مقایسه شود با منذور. در کردی ، مندبر ، مندبور (ورشکسته ، بی چیز). (حاشیه ٔ برهان چ معین ). مَندبور معرب از فارسی به معنی گدا .