مندوباتلغتنامه دهخدامندوبات . [ م َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مندوبة، تأنیث مندوب .- مندوبات عقلیه ؛ آنچه را عقل مستحسن شمارد، در مقابل مندوبات شرعیه . (فرهنگ علوم نقلی تألیف سجادی ). رجوع به مندوب شود.
منضبطلغتنامه دهخدامنضبط. [ م ُ ض َ ب ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی است از انضباط. (یادداشت مرحوم دهخدا). دارای انضباط.
مندوبةلغتنامه دهخدامندوبة. [ م َ ب َ ] (ع ص ) تأنیث مندوب . ج ، مندوبات . (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به مندوب و مندوبات شود.