خموشفرهنگ مترادف و متضاد۱. خاموش، بیفروغ، ناروشن، منطفی ۲. آرام، بیصدا، خمود، ساکت، صامت ≠ شلوغ، گویا
خامش شدنلغتنامه دهخداخامش شدن . [ م ُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) ساکت شدن . صامت شدن . بی صدا شدن . خاموش شدن . مطاوعه ٔ خامش کردن . || منطفی شدن . چون : آتش خامش شد.